در اواخر حکمرانی رئیس جمهور ربوده شده مصر، محمد مرسی، برنامه توسعه گسترده به قیمت ۴میلیارد جنیه برای صحرای سینا، در چارچوب برنامه توسعه منطقه کانال سوئز و همزمان با پروژه بزرگ کانال به تصویب رسیده بود.
از آنجا که رئیس مرسی برای اجرای دقیق این طرح با نیروهای مسلح هماهنگی نموده بود، اجرای آن طرح را به آنان واگذار نمود و از آنان تعهد گرفت که در ظرف زمان مشخصی آن طرحها اجرایی شوند.
آن روزها مردم سرزمین سینا از شادی بال در آورده بودند چرا که پس از سالها بیتوجهی و تحمل ستمهای مضاعف، فَرَجی برایشان حاصل شده بود.
چرا خوشحال نشوند، حال اینکه پس از چندین دهه تحقیر و توهین با چشمان خود میدیدند که برای اولین بار در تاریخ مصر، با آنان مانند آدم و انسان و شهروندرفتار میشد.
ولی متأسفانه این سرور و خوشحالی دیری نپائید که به غصه و اندوه مبدل شد، با کودتا علیه رئیس جمهور مردمی و منتخب مصر و ربودنش توسط ارتش، همه چیز زیرو رو شد، و منطقه سینا به شرایط چندین دهه قبل برگشت، و پرونده آن به پروندهای صرفاً امنیتی و اطلاعاتی تبدیل شد و سینا و مردمانش به متهم و مجرمانی مبدل شدند که اثبات برائتشان دشوار مینماید، و ویرانی و خانمان سوزی بار دیگر چهره سینا و سینائیان کبود و زشت نمود.
در یک جمله آنچه در طول ماهها برای سینا و مردمانش اندوخته شده بود در چند دقیقه بر باد رفت و از بین رفت.
آیا مبارزه با ترور و خشونت ـ که مستمسک کودتاگران برای حمله به سینا میباشد ـ و تهدیدهای امنیتی حتی در سطح ملی، با تجاوز و یورش نظامی به مردم بیدفاع سینا، که روزانه مشاهده میکنیم میسر و حاصل میشود؟.
تمام اخبار مربوط به سینا – امروزها – عبارت است از بمباران مناطق مسکونی توسط بالگردهای نظامی و ویران کردن خانههای مردم با بولدوزر و تانک به گونهای که حتی مساجد از تخریب و آتش زدن نظامیان مصوون نیست، آنچه مشاهده میکنیم عبارت است از حملهای تنبیهی و طاقت فرسا برای مردم سینا، آنانکه در انتخابات ریاست جمهوری، به رئیس مرسی رأی داده و پس از ربودنش نیز به حمایت از او و انقلاب به سرقت رفته اشان به صورت شبانه روز به تظاهرات اعتراضی میپرداختند.
بیمهری و سرکوب دسته جمعی و عمومی مردم سینا توسط کودتاگران آنقدر وحشیانه و بیرحمانه بوده و هست که بیشتر مردم آن سامان بر این باورند که رژیم اشغالگر اسرائیل نیز ـ که در وحشیگری و مسلمان ستیزی شهره عالم است – تا کنون با آنان اینگونه، بد، رفتار ننموده است.
مردم میهن دوست سینا در گذشته هم بسیار مورد ستم حاکمانشان قرار گرفتهاند، من ۲۱ سال پیش از زبان همین مردم شنیدهام، آنگاه که همراه جمعی از روزنامه نگاران در گشتی روزنامه نگاری به سینا سفر کرده بودیم.
آن زمان، از دل و درون مردم سینا اشک خون میچکید؛ چرا که رئیس جمهور وقت یعنی حسنی مبارک آنان را از ابتدائیترین امتیازات شهروندی، که حتی اسرائیل برایشات تأمین مینمود، محروم کرده بود.
این وضعیت اسفبار وستم مضاعف چون از طرف خودی بود نه بیگانه، خیلی برای فرزندان برومند سینا، آزار دهنده بود ولی بازذرهای از میهن دوستی و اسرائیل ستیزی آنان کاسته نشد.
آنچه عیان است ومردم سینا نیز، نیک آن را فهمیده بودند این بود که رژیم اشغالگر اسرائیل اساساً رژیمی ضد انسانی بوده و هرگز به انسانها به خاطر انسان بودنشان خدمت نکرده و نمیکند بلکه اگر گاهاً خدماتی به ظاهر انسان دوستانه از خود بروز میدهد تنها به این منظور است که زمان بیشتری در این مناطق اشغال شده عمر کند، و هم چنین مردم منطقه را به مقایسه وا دارند، مقایسه آنان به عنوان اشغالگر با دولتمردان خود، که به ظاهر هم وطن هماند و از یک رگ و خون میباشند، مقایسهای که ظاهراً به سود اسرائیلیها خواهد بود، چرا که آن مردم ستمدیده از حاکمان خودکامه و مزدورشان جز بیمهری و برخورد خشن و محرومیت ندیدهاند حال اینکه اسرائیل برخی نیازهای اولیه زندگی – از جمله آب مشروب، سوخت و.. - را برایشان فراهم میکند..
صحرای سینا،ای دوستان، گنجی است غنی از ثروت و دارایی مصر، و مردم آن نیز جزئی اصلی و اساسی از مردم مصر به شمار میآیند، آنان، مردمانی بسیار خوب و شایسته و غیورند.
مردم سینا تنها مانع و سد در مقابل سلطه و اشغالگریهای رژیم اسرائیلاند که به اعتراف دوست و بدخواه، تنها دشمن است.
سرکوب مردم سینا و محروم کردن آنان از حقوقشان به بهانه مبارزه با ترور و تروریزم، این دیوار محکم و سد در برابر اسرائیل را برای همیشه فرو خواهد ریخت، همین است که اسرائیل و اسرائیلیها بیش از همه به این سرکوبها و لشکرکشیهای ارتش مصر به سینا خوشحالند، تازه بخشی از توطئه اسرائیل این است که این منطقه را ناامن و بحرانی جلوه دهد تا بدین گونه ماهیهای غول گونهاش را از این آب، که خود گل آلود نموده، صید نماید.
آنچه در صحرای سینا رخ میدهد آنقدر تاسف بار است که دل هر آزادهای را میآزارد، ظاهراً کودتاگران نگاهشان به مردم این سامان بیش از پیش تغییر کرده، از دیدگاه آنان ساکنان غزه و سیناء و اسلام گرایانی که در انتخاباتهایی که زیر نظر ارتش مصر برگزار شده و مورد تأیید جهان قرار گرفت، پیروز شدهاند، همه اینها دشمن سرسخت مصر به شمار میآیند که باید از دست آنان خلاص شد. دیدگاه و نگرش جدید و در عین حال قدیمی که ـ خواسته یا ناخواسته ـ مقامات کودتاگر مصری را در سنگر رژیم اسرائیل نشانده و آنان را جانشینان آن رژیم در صحرای سینا نموده تا بجای آن به سرکوب و تعقیب و آزار و اذیت مردمانش بپردازند، و اگر ارتش اجاره شده و مزدور مصر، در راستای انجام مأموریت جدید، دست به کاری آلوده نماید که با محکومیت جهانی همراه بود، آنوقت اسرائیل ـ شیطان وار ـ از آن کار، بیزاری جسته، بلکه آن را به ظاهر محکوم میکند.
تاریخ در این زمینه بهترین گواه است، هر کس نسبت به آمریکا و اسرائیل خوش خدمتی نموده، در پایان جز پاداش رسواکننده، از آنان دریافت ننموده، ولی این کودتاگرانِ فراموش کار متوجه نمیشوند؛ زیرا مستی حکمرانی و سرخوشی قدرت و هم چنین کف زدنهای اربابانشان، کاری کرده که آنان حتی خوذشان را نیز فراموش نمایند. ولی هشدارهای مرگ بسیار سختتر و دشوارتر است و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت، ولی آیا این مزدوران حلقه به گوش هرگز مرگ را به یاد میآورند؟
نظرات